روستای ولیک آباد

از توابع شهرستان گرگان

از توابع شهرستان گرگان

درج اخبار و تصاویر باذکر منبع بلامانع است.

بیستمین یادواره شهدای روستای ولیک آباد همزمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی روستای ولیک آباد، این مراسم با استقبال پر شور مردم، رزمندگان، جانبازان، مدیران و مسئولان استانی همراه شد.

مراسم با قرائت قرآن توسط قاری محترم جناب آقای محسن رعیت و سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز شد و پس از آن مستندی از زندگی و خاطرات شهید رضا احسن به اجرا در آمد. لازم به ذکر است این مستند با حمایت ویژه دفتر نماینده ولی فقیه در استان گلستان و کارگردانی آقای علی فوجردی از اهالی روستای ولیک آباد انجام گرفت.

در ادامه جناب آقای نعمت الله کفشگیری به جایگاه آمد و به نمایندگی از طرف ستاد یادواره، خانواده شهدا، دهیاری و شورای اسلامی، پایگاه بسیج و اهالی روستا، به حاضرین در مراسم خیر مقدم گفت.

پس از آن جناب آقای حاج علی احسن برادر شهید رضا احسن به شرح چند خاطره از شهیدان روستا پرداخت و حاضرین را با حال و هوای آن کبوتران عاشق آشنا کرد.

جناب آقای حاج میثم داوودی فرزند شهید داوودی مداح این مراسم بود که با نوای گرم خود حاضرین را مستفیض کرد.

در پایان آیت الله سید مجتبی نورمفیدی از اساتید حوزه و دانشگاه به جایگاه آمد و در باب مقام و منزلت شهید در روز قیامت به سخنرانی پرداخت.

در پایان مراسم نیز از کلیه حاضرین به صرف شام پذیرایی به عمل آمد.

در این مراسم حضرات آیات نورمفیدی، حسینی شاهرودی، نمایندگان مجلس و اعضای شورای اسلامی شهر گرگان، مدیران و مسئولان استانی، روحانیت معزز، رزمندگان، جانبازان و خانواده های شهدا حضور داشتند.

** در اینجا جا دارد از کلیه عوامل برگزار کننده این مراسم، تدارکات و پذیرایی، تیم فناوری، جوانان روستا که در نصب بنرها کمک کردند و همه عزیزان که زحمت کشیدند و به مجلس شهدا قدم نهادند تقدیر و تشکر کنیم.**


۲ نظر ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۲۹

مجیدبخشی
آب از دیرباز و از بدو پیدایش حیات ،نقش اساسی در ادامه زندگی و طبیعتاً درموجودیت انسان ایفا کرده است. نقش آب در پیدایش و رشد حیات در نظریه‌های علمی نیز مدتها مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و امروزه همه در آن اتفاق نظر دارند. آب همچنین بشر را به ایجاد شاهکارهای فوق العاده مهندسی سوق داده است وساخت آبـراههای سنـتی در دوران اوج قدرت امپراتوری روم وایران، ساخت سد های کوچک ،حمام های عمو می ،چاهها و قنوات باقی مانده و لوله کشی های سفالینی مصداقی از شاهکارهای فوق می باشند .
در طول تاریخ آب عامل مهمی در شکل دادن به روش زندگی بشر توسعه تکنولوژی ،زبان، وفرهنگ بوده است.
دخالت درجریان طبیعی آبها درجهان اسلام از روزگار ی که مردم این سرزمینها پی به ارزش کشاورزی برده اند آغاز شد و آثار این گونه دخالت ها در بین النهرین و حاشیه دجله و فرات از هزاره های ششم پیش از میلاد بدست آمده است.
ظاهرا قدیم ترین نوشته در باره سدهای آب همان است که در عهد عقیق درباره  برکه حضرت سلیمان (ع )آمده است.  این برکه ها در جنوب بیت الحم جای داشته است و هدف از ایجاد آنها این بوده که آب باران در آنها جمع شده و از قنات مخصوصی به اورشلیم جاری می شد .
در قرآن مجید هم ذکری از (عرم) به میان امده است (فارسلنا علیهم سیل العرمسباء آیه ۳۴)این ظاهرا همان سدی بود که بلقیس در میان دو کوه با سنگ و قیر ساخته بود تا آب باران در آن جمع شود .در سالها ی اولیه فتح ایران فاتحان عرب آب شناسان آزموده ایرانی را از سیستان به مکه برده تا در اطراف شهر مزارع کشاورزی احداث نمایند
در ۳۳ آیه از قرآن کریم خداوند می‌فرماید: بعد از خلقت آسمان‌ها و زمین ما آب رافرو فرستادیم تا زمین مرده را زنده نماید و آب را مایه حیات و منشاء تمامی گیاهان و حیوانات و مایه هستی می‌داند.
اینها را گفتم  تا به اینجا برسم،که روستای ما یعنی ولیک آباد در میان روستا های اطراف وحتی روستاهای گرگان ازنظر داشتن قنات تک هست،کمتر روستایی در منطقه وجود دارد که این همه قنات داشته باشد،اما یک چیزی هست که آزار دهنده است وآن هم به هدر رفتن آب این قنات ها درچند ماه از سال است.
 
 
تقریبا از اوایل مهرماه آب قنات ها بویژه قنات ده بلا استفاده است و آب آن هدر می رود واین کار تا اوسط فروردین ادامه دارد با یک مدیریت صحیح وبرنامه ریزی شده می توان بصورت بهینه و بلند مدت از آن بهره برداری کرد
عدم مدیریت صحیح واستفاده نادرست وانحصاری بودن وحفرچاهای آب در مجاورت مسیرقنات همه همه دست ه دست هم داده تا از مجموع 7قنات قبلی روستا فقط 2تا با قی بماند و آن هم  فقط یکی آب مناسب دارد
قنات خدرعلی با اینکه هزینه بسیار زیادی برای لایروبی وتعویض پالانه های آن شد،ولی بی احتیاطی های انجام شده توسط بعضی ها باعث شدتا سرچاه اصلی قنات دوباره تخریب شودوآب قنات به حداقل ممکن برسد تا جایی که این قنات قابل استفاده نیست.
حال بیاییم برای تنها قنات باقی مانده(قنات آب ده)که الحمدلله آب خوبی هم داردفکری بکنیم ونگذاریم آب آن 5ماه از سال به هدر برود.اگربزرگان روستا و شورا و دهیاری با کمک سازمان کشاورزی استان دست به دست هم بدهند ویک آب بندان در مسیر قنات ایجاد ر مطمئنا کمک بزرگی به کشاورزی روستا کرده اند. 
ایجاد آب بندان باعث می شود که آب قنات بیشتر از 5ماه از سال ذخیره شده و به هدر نرود،وخود آب بندان منبع درآمدی برای روستا شود وسفره زیرزمینی آبهای روستا را تقویت کند.ازاین گذشته در تابستان آب ذخیره شده کمک زیادی به آبیاری زمینهای کشاورزی می کند و محصولات بیشتری تولید می شود.
شاید عملی کردن این طرح مشکلات وهزینه های زیادی داشته باشد ولی غیر ممکن نیست.کمی به آن بیندیشیم قبل از اینکه این یک قنات را هم از دست بدهیم.
سرسبزی و آبادانی روستایم وپایداری و سربلندی مردم خوبش را از درگاه کردگار مهربان آرزو مندم.            
۲ نظر ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۴۱

منبع: کانال تلگرام سرزمین من ولیک آباد
۱ نظر ۲۳ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۸

خِشتِ پِل نامی آشنا برای مردم روستای ولیک آباد و روستاهای همجوار است. این پُل آجری در قسمت جنوب غربی روستا واقع بود که قدمت زیادی داشت.

از قدیم جاده خِشتِ پِل مسیر تردد روستاهای زیادی مثل سلطان آباد، رستمکلاته، آلوکلاته، کمال آباد و... بود که مردمان با اسب و ارابه از این مسیر استفاده می کردند.

ریش سفیدان روستا ساخت پل آجری آن را همزمان با ساخت جاده های شاه عباسی می دانند، متاسفانه چندسال پیش برای لایروبی پوکردوال این پل بطور کامل تخریب شد و اثری از آن باقی نماند.

درپناه مهریزدان پاینده و پایدار باشید.

ارادتمند همه‌ی شما (( مجیدبخشی))

۱ نظر ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۹

صبح





ظهر







عصر






باتشکر از آقای مجید بخشی که این عکس های زیبا رو گرفتند و برای ما ارسال کردند.



۰ نظر ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۲

احسن
محمد تقی احسن – اعزامی از گرگان – روستای ولیک آباد

بسم رب الشهدا و الصدیقین

در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون

یاد شلمچه ، یاد اروند، یاد مجنون

آن شب چه شبی بود! اگر بغض بگذارد خواهم نوشت . شب عملیات کربلای ۴ ( ۳/۱۰/۱۳۶۵)

مقر لشکر ۲۵کربلا روستای صیداویه حاشیه رودخانه بهمن شیر در بین نخلستان ها، گردان ما صاحب الزمان

مدت ها بود که بچه ها منتظر بودند عملیات شود، بعضی ها از تابستان آمده بودند ، ما هم که با سپاه معروف ۱۰۰ هزار نفری محمد(ص) در تاریخ ۱۰/۹/۱۳۶۵ به آنها پیوستیم. انواع و اقسام آموزش های لازم را دیده بودیم، آخرین آموزش های ما چگونگی جنگ و مبارزه در شهر بود، بله هدف نهایی عملیات کربلای۴ تصرف شهر بصره بود، تا موقعیت ما را به گونه ای رقم بزند که در مذاکرات با دست پر باشیم.

آن شب بعد از نماز مغرب و عشاء سوار بر کامیون های باری از روستای -صیداویه- به سوی مقصد حرکت کردیم، ساعت ۱۱ رسیدیم مقصد که خرمشهر بود. از آنجا بلافاصله گردان ها به صف شدند و به سوی خط اول حرکت کردیم، یادم نمی رود مسیر حرکت کانال آبی بود که مدت ها آبی از آن نگذشته بود فلذا ترک های عمیقی برداشته بود و اگر دقت نمی کردی پایت در آن گیر می کرد و آسیب می دید.

ساعت ۵/۱۱-۱۲ بود، هنوز مدتی از حرکت ما نگذشته بود که منورهای خوشه ی ۲۴ تایی شب را مثل روز روشن کرد!

بله آنهایی که آن شب آنجا بودند به یاد دارند ؛ مثل روز.

هواپیماهای عراقی با منور های خوشه ای که هر بار ۲۴ عدد بود ، شب را مثل روز روشن میکردند. و ما در این هنگام در کانال زمینگیر می شدیم. من که اولین باری بود که در عملیات شرکت می کردم؛ اما آن ها که با تجربه بودند بر اساس شواهد خبر از لو رفتن عملیات داشتند.

سرمای شدید تا مغز استخوان ها سرایت کرده بود و به سختی باید جلوی چکاچک دندان ها را می گرفتیم!

گردان خط شکن لشکر ۲۵ کربلا در آن عملیات گردان مالک بود، که کمتر از یک گروهان آن باقی ماندند!

متأسفانه به هر دلیلی عملیات لو رفته بود!

بعدها گفتند : آمریکایی ها اطلاعات به عراقی ها دادند. یا این که ستون پنجم عملیات را لو داده است، اما دلایل دیگری هم بود.

آقای حسین ولایتی از شاهدان عینی که از بچه های اطلاعات و عملیات شناسایی لشکر ۵ نصر خراسان حاضر در منطقه بودند ؛ یکی دیگر از عوامل لو رفتن عملیات را اینگونه روایت می کنند ، رعایت نکردن موارد امنیتی توسط فرماندهان و تردد فراوان در منطقه که نیروهای دیده بان عراقی کاملا به آن اشراف داشتند را از یک طرف و از طرفی هم آموزش تعداد زیاد غواصان که موجب شده بود همگی بدانند منطقه ی عملیات، آبی خاکی است .

از همه این ها که بگذریم یک نکته دیگر را حقیر می خواهم به آن اضافه کنم. غرور!

به نظر می رسید با توجه به انباشت نیروی زیاد و تجهیزات و تدارکات در آن مقطع زمانی و همچنین اعزام نیروی ۱۰۰ هزار نفری سپاه محمد(ص) که با -تبلیغات-گسترده ای صورت پذیرفته بود؛ مسئولان و فرماندهان و حتی نیرو های ما را دچار غرور کاذب کرده بود! فلذا خیلی با اطمینان از پیروزی قریب الوقوع در جنگ خبر می دادند!

بگذریم ، نزدیک های صبح شد و ما دیگر رسیده بودیم پشت دیوار اسکله خرمشهر که در کنار آن کانالی به عمق ۱ متر حفر شده بود.

همه بهت زده نگران و منتظر بودند. دیگر برای همه روشن شده بود که عملیات لو رفته است.

بچه ها زمینگیر شدیم و هیچ کاری از دستمان بر نمی آمد. نزدیکهای نماز صبح بود، یکبار دیگر جنود الهی به کمک رزمندگان اسلام آمد. و این بار این جنود مه غلیظ بود!

در حالی که تا چند دقیقه قبل آسمان صاف و پرستاره بود به یکباره مه غلیظ همه جا را فرا گرفت، و فرصت جابجایی را برای بچه ها فراهم نمود. و البته فرصتی برای اقامه نماز صبح، نمازی که با تیمم خوانده شد!

نمازی که لذت آن هیچ باردیگر برای نگارنده تکرار نشد.

نماز صبحی که برای خیلی از بچه ها آخرین نمازشان بود، رفتند و به ابدیت پیوستند.

نماز صبحی که شاید بعضی از غواصان خط شکن در آب خواندند! با تن مجروح، با بدن های پاره پاره. یا شاید با دست های با سیم بسته! و چه مظلومانه!

براستی یادمان هست چرا آن عزیزان اینگونه جان خویش را در کف دست گذاشته و به صف دشمن زدند؟!

چهره های آنان یادتان هست ؟ !

از همه قشر بودند، از همه خط بودند، از همه رنگ بودند ولی همه رنگ خدایی بر تن کرده بودند.

برای سرافرازی میهن عزیزمان، برای پاسداری از اسلام عزیز و برای حفظ شرف ایران.

حالا بیشتر کلام پیرو مرادمان رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) را می فهمیم که فرمودند :

” خوشا به حال آنانکه با شهادت رفتند ” به درستی خوشا !

نیستند ببینند نا مهربانی ها را ، نا مردمی ها را و نا اهلان را ، از همه مهمتر اینکه بعضی از نااهلان به قدرت رسیدند و اخلاق و اقتصاد و فرهنگ جامعه را به باد فنا دادند! و به گونه ای عمل کردند که مردم و بویژه جوانان ما را دین گریز و دین ستیز کردند!

حالا بچه های خط شکن غواص کربلای ۴ آمدند، پس از ۲۹ سال که از ما بپرسند یا به یادمان آورند؛ پس چه شد آرمان های انقلاب؟‍! برادری کجا رفته است؟‍ برابری و عدالت کجاست؟‍‍! محرومیت و استضعاف چرا در جامعه بیشتر شده است؟! چرا این همه بد اخلاقی؟! چرا دوستان و همسنگران دیروز با هم دشمنی می کنند؟! ایثار و گذشت و فداکاری فقط برای ما بود؟! بر سر خانواده ها و دوستان و اقوام ما چه آمده است؟‍! جنگ که سال ۶۷ تمام شد، پس چرا وضعیت مردم اینگونه است؟!

آنها آمدند که به ما بفهمانند، اگر در جنگ پیروز شدیم با گذشت و فداکاری و البته وحدت بود. به قول رهبر کبیر انقلاب حضرت امام (ره) “رمز پیروزی شما وحدت است.” که در شعار امسال بنا به فرموده مقام معظم رهبری ثبت گردیده است: “دولت و ملت، همدلی و هم زبانی”

اما چرا خیلی ها نمی فهمند” نکند خدای نکرده خود را به خواب زده باشند”!

شهدا آمده اند که ما را از خواب بیدار کنند! نه آنکه مصادره به مطلوب شوند!

آنها آمدند که بگویند: در جنگ نوینی که پیش روی ملت شریف ایران با تحریم های ناجوانمردانه در مسئله هسته ای به راه انداخته اند، باید متحد بود، همه با هم، یک دل و یک زبان.

جنگ خیلی بد است! چرا بعضی قبول ندارند؟! “یک نمونه اش همین عزیزان که هر کدام خانواده ای را داغدار کرده است.” چرا گره ای که با دست باز می شود می خواهند با دندان باز کنند؟!

آن آقا از شهداء خجالت نکشید که به جایگاه رفت ؟!

اصلا آقا اگر توان باز کردن گره نداری، لااقل گره نزن!!

از دست بسته با سیم، از استخوان های خاکی، یا چشم های منتظر مادران شهدا که هنوز خیلی هاشان به در است!

خجالت نکشیدید که مراسم بزرگداشت آن عزیزان را که نماد اخلاق و وحدت و ایثار و گذشت بودند، محل بداخلاقی و توهین و تفرقه و اتهام کردید؟! فردا جواب آنان را چگونه خواهید داد؟!

دلــواپـســــی؟‍! باش، ما هم دلــواپســـــــــیم!

دلواپس کشوری که قرار بود ام القراء شود!

دلواپس ایرانی که با توجه به برنامه ی چشم انداز قرار است در سال ۱۴۰۴ در همه ی زمینه ها الگوی کشورهای منطقه باشد! اما عده ای وقتی به قدرت رسیدند ۸ سال این برنامه را کنار گذاشتند ! و شما با آنها همراهی کردید و سرمایه کشور را بر باد دادند!!

دلواپسیم که جوانهایمان فرصت شغلی ندادند؟! فرصت ازدواج ندارند؟! و نه آینده ای!!

دلواپسیم از اینکه هر روز پرده از پرونده ی فسادهای میلیاردی برداشته می شود!! آیا اینجا ایران اسلامی است؟!

پس ای عزیز” ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان “!

در پایان به عنوان یک خانواده ی شهید و یک رزمنده ، ضمن احترام به همه مردم شریف ایران و آرزوی علو درجات عالی برای شهیدان بویژه ۱۷۵ غواص شهید عملیات کربلای ۴ ،

‌ بی هیچ ابا و ناراحتی حمایت خود را از تیم مذاکره کننده هسته ای کشور عزیزم ایران اعلام می داریم.

و به دلواپسان می گوییم :

اگر مردی بیا با هم گفتگو کنیم ، بدور از هیاهو ، ما که برادران دیروز هستیم ؛ حالا هر کجا دلت می خواهد باشد ؛ می خواهی برویم شلمچه یا اروند کنار یا مجنون !

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۸

نویسنده: مجید بخشی

معلم به یادگار ماندنی ترین وا‍ژه ای است که در کنار اهل خِرد واندیشه ودر تمام دوران ها بر تارک تعلیم وتربیت می درخشد، چرا که اساس عالم هستی  بر تربیت انسان به عنوان اشرف مخلوقات بنا نهاده شده است و در این میان معلّم، استوار ترین مربی هدایت انسان هاست.

معلم باغبان فطرت انسان است، فطرتی که با فطرت الهی سرشته است و رسالت او بیدارسازی انسان ها و دمیدن معرفت و آگاهی به جان های نا آگاه و پرورش گل های معرفت است

ابعاد وجودی انسان به علم وعمل صالح زنده می شود وعلم و تربیت نیز نیازمند معلم و مربی است. معلم دل ها را جان داده، جان ها را طراوت بخشیده و نفوس را آماده می نماید و بذر معرفت را بر مزارع جان ها افشانده، نهال وجود آدمی را به شجره طوبی و زندگی وی را به حیات طیبه تبدیل می کند.

با آمدنت، هیچ تخته سیاهی، دیگر سیاه نبود

وقتی نور در دست می گرفتی و روشنایی دانش را منتشر میکردی

خود را سوختی و ما را ساختی از لوح کلاس تا لوح وجود،

روی سپیدمان را از تو داریم

 

روزت مبارک ؛ معلم عزیزم

 

معلمین خوب روستای ولیک آباد

هزاران گل سرخ نثار وجود پرمهرتان باد

 

1

جناب آقای نقی زاغی

2

جناب آقای ابراهیم شکوهی فر

3

جناب آقای حیدر زیارتی

4

جناب آقای حسین ناصری

5

جناب آقای حسین زیارتبان

6

جناب آقای علی اوسط ملاعلی

7

جناب آقای علیرضا زیارتبان

8

جناب آقای محمدرضا رضا نژادی

9

جناب آقای غلامعلی ابرسجی

10

جناب آقای جعفرکفشگیری

11

جناب آقای عباس ملاعباسی

12

جناب آقای احمد زاغی

13

جناب آقای تقی ملاعلی

14

جناب آقای احمدزیارتبان

15

جناب آقای حسن زیارتبان

16

جناب آقای علی موسی زاغی

17

جناب آقای خلیل زیارتی

18

جناب آقای مجید بخشی

19

جناب آقای صادق زیارتی

20

جناب آقای قاسم بخشی

21

جناب آقای علی رستمکلایی

22

جناب آقای ابوالقاسم رضانژادی

23

جناب آقای  مجتبی رضانژادی

24

جناب آقای یعقوب رستمکلایی

25

جناب آقای علی اسماعیل عمو

26

سرکار خانم کلثوم ناصری

27

سرکار خانم لیلا محمدی

28

سرکار خانم بنی اکبری

 

زنده یاد

1 - مرحوم نعمت اله زاغی

2 - مرحوم علی اصغر زاغی

3 -  مرحوم زین العابدین صابریان(رستمکلایی)

روحشان قرین رحمت الهی باد.    

۱ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۶

  نویسنده: مجید بخشی


بهار فصل آوازخوانی دوباره پرندگان سبکبالی است که حیات مجدد و شعف‌انگیز هستی به آنها انرژی بی‌پایانی هدیه می‌دهد تا از فراسوی حیات تمامی موجودات زمین به نظاره زندگی و لحظات نیامده آن بنشینند.

دست توانای خالقی یگانه و بی‌همتا به آفرینشی شکوهمند و اعجاب‌انگیز همت می‌گمارد و همگان را به تماشای عظمت آن دعوت می‌کند تا ببینند چگونه اراده و مشیت الهی بر آن شده تا از دل طبیعت به ظاهر خفته و خواب آلوده به یک باره در همه اجزای عالم، بیداری سبز و تازه موج بزند.

بهار به همراه عطر خوش و روح‌ بخشش آن چنان است که حتی در دل شهرهای به رنگ آهن و سنگ درآمده امروز نفوذ می‌کند و همگان را به تفکر هزار باره برای فهم عالی‌تر هستی راهنمایی می‌کند.

رویش آرام و محجوبانه شکوفه‌های نورس در فصل بهار آن چنان حیرت‌انگیز و شادی بخش است که دوست داری زمان متوقف شود و تو بتوانی یک دل سیر آن شکوفه‌های کوچک را نگاه کنی و با آنها هم زبان و هم دل شوی.

شکوفه‌هایی که با نمایان کردن خود، گویی به همه هستی احترام می‌گذارد و همه حیات زنده شده هم آنها را می‌ستایند و به آفریدگارشان آفرین می‌گویند و در مقابل او سر تعظیم فرود می‌آورند.

در فصل بهار انسانها شاهد رویش تازه گیاهان از دل خاک مرده هستند. هزاران هزار از این شکوفه‌ها هر روز به قصد این که در میان تمامی تکرارها و لحظات عادی شده زندگی، منادی حرفی و کلامی تازه باشند از مقابل دیدگان ما می‌گذرند تا شاید جان خسته ما به شکوه رویش آنها پیوند بخورد و آرام بگیرد و کشتی شکسته جانمان از تلاطم همه لحظات گذشته زندگی به ساحل آرام و مطمئن بهار برسد.

وقتی در ساحل آرام بهار زندگی از کشتی پرشتاب لحظات با اطمینان به این که به آرامش ابدی رسیده‌ایم پیاده می‌شویم تازه درمی‌یابیم چقدر در لحظات گذشته از خود عقب افتاده‌ایم و حیات واقعی چه ناباورانه از ما فاصله گرفته است.

خلاصه بهار خلاف تصور خیلی از آدمها تنها زمان آرامش و آسایش از زندگی و گذشتن از لحظات نیست، فصل آن است که به وسعت تمامی سالهای گذشته زندگی‌مان بیدار شویم و با برآمدن همه اجزای طبیعت همراه شویم تا حداقل یک بار بیاموزیم بیشتر از آن که خود و دست‌ ساخته‌هایمان را بر طبیعت تحمیل کنیم از هستی مجاورمان یاد بگیریم و زندگی ساده و بی‌ریای آن را بیاموزیم.







۰ نظر ۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۵۳
مقام اول (تخشی محله)
مقام دوم(سیاهتلو)
مقام سوم بصورت مشترک(تیم زنده یاد صابریان وتیم اوزینه)

:: مسابقات مرحله مقدماتی در سالن کارگران گرگان ::











:: مسابقات مرحله نهایی در روستای ولیک آباد ::























عکس ها: مجید بخشی و حسن خواجه مظفری
۲ نظر ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۱
















عکس ها: مجید بخشی و حسن خواجه مظفری


۰ نظر ۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۴